بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در ديدار با جمعي از سران مذهبي کاتوليک

۰۳ خرداد ۱۳۹۵

۱۷:۵۵

۱,۶۰۳

خلاصه خبر :
جمعي از سران کاتوليک واتيکان که به دعوت نماينده مقام معظم رهبري(مد ظله العالي) در بريتانيا، به ايران سفر کرده‌‌‌اند، با حضور در مرکز فقهي ائمه اطهار(ع) با حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته) ديدار و گفتگو نمودند.
آخرین رویداد ها

روز پنجشنبه 95/2/23 جمعي از سران کاتوليک واتيکان که به دعوت نماينده مقام معظم رهبري(مد ظله العالي) در بريتانيا، به ايران سفر کرده‌‌‌اند، با حضور در مرکز فقهي ائمه اطهار(عليهم السلام) با حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته) ديدار کرده و در رابطه با موضوع «کرامت انساني در فقه شيعه و مسيحيت» گفتگو نمودند.

مشروح بيانات معظم له به شرح ذيل است:

رئيس بنديکت‌‌هاي جهان

بسم الله الرحمن الرحیم

از زیارت دوستان محترم، آقایان و خانم‌هایی که به این مرکز فقهی تشريف آورديد خوشحال هستم. امیدوارم بحث خوبی را که به عنوان کرامت انسان در فقه شیعه تعيين شده تا اندازه‌ای که وقت اجازه می‌دهد بتوانم مطرح کنم.

در دین اسلام راجع به کرامت انسان اعم از مسلمان و غیر مسلمان، فراوان بحث شده و اساساً جایگاه خاصی برای انسان در مجموعه‌ی دین در نظر گرفته شده است. قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً». (اسراء 70)

در این بحث نمی‌خواهم به این موضوع بپردازم که از دیدگاه اديان انسان چه کرامتی دارد که خود آن بحث مفصلی است، اما بحث را منحصر مي‌کنم به اینکه در فقه شیعه، جایگاه کرامت انسان چگونه است. ما مدعی هستیم که فقه شيعه جامع‌ترین شرايع و داراي، کامل‌ترین، قوی‌ترین و محکم‌ترین قوانین است.

در فقه ما در زمينه حقوق کودک از یک سال قبل از ولادتش تا زمان بلوغ دستور و برنامه وجود دارد. در فقه ‌ما برای تمام ابعاد زندگي انسان اعم از مسائل شخصی، اجتماعی، سیاسی،‌ اقتصادی، پزشکی، زنان، بین الملل، جنگ، صلح و... دستورات بسیار دقیق و عمیق وجود دارد.

حتماً اطلاع دارید اگر بخواهيم با پژوهش‌هایی که در این چند دهه اخیر در حوزه‌های علمیه انجام شده فقه خود را منتشر کنیم فکر می‌کنم بالغ به حدود صد جلد کتاب شود.

بعد از بيان این مقدمه، این نکته را هم تذکر بدهم که اساساً فقه ما برای تکامل انسان تنظيم شده است، مجرد یک سري دستورات خشک و بدون اثر نيست و اینکه بگوئیم دين صرفاً یک اعمال ظاهری است که خداوند از انسان خواسته، بلکه هر امر و دستوری که در فقه وجود دارد مرتبط با تکامل انسان است.

جان، مال، آبرو و نسل انسان مرتبط با دين است لذا اگر بخواهیم کرامت انسان را در فقه بررسی کنیم باید بینیم در همه‌ی این زمینه‌ها آيا فقه شیعه، يعني فقه اهل‌بیت علیهم السلام برنامه‌ای دارد یا خیر؟

در فقه شيعه بخشی هست به نام محرمات و امور حرام که در مسیحیت و ادیان دیگر هم هست منتهی نه به این گستردگی که در فقه ما وجود دارد. اگر تمام اين محرمات را بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم در همین عنوان کرامت انسان خلاصه می‌شود. مثلاً در مورد جنگ پیامبر اکرم(ص) دستور می‌دهند مثله کردن کشته‌ها حرام است! ولو دشمن کشته‌های مسلمان را مثله کرده باشد، اسلام اجازه مثله کردن هيچ انساني را نمی‌دهد.

همچنين دستورات بشردوستانه بسيار خوبی در جنگ نسبت به اطفال، پیرمردها، پیرزن‌ها، بيماران و اسیران داريم که اگر همه‌ی اینها را جمع‌آوری کنیم نتیجه‌اش این است که اسلام و فقه شیعه برای انسان کرامت قائل است.

هنگام جنگ مسلمانان از پیامبر اکرم پرسیدند اگر ما بتوانیم آب شُرب دشمن را مسموم کنیم تا دشمنان ما به طور کلی از بین بروند از این طريق خواهيم توانست بر آنها غلبه پیدا کنیم، آيا اجازه می‌دهید؟ پیامبر ما اجازه ندادند و فرمودند این کار حرام است و بايد با دشمن به روش طبیعی و جوانمردانه مقابله کرد، اگر آب آنها را مسموم کنیم همراه نظاميان افراد غير نظامي و بی‌گناه هم از بین مي‌روند لذا اجازه ندادند.

يا در مورد سقط جنين نمی‌دانم نظر تفصيلي مسیحیت در غرب چیست، اطلاعاتم اجمالی است. آیا این نکته که اسلام و فقه شیعه می‌گوید در دين آنها وجود دارد يا نه؟ اسلام مي‌گويد اگر نطفه منعقد شد ولو يک دقيقه از انعقاد آن گذشته باشد، اگر زن یا مرد یا پزشک آن نطفه را از بین ببرد به منزله‌ی قاتل محسوب می‌شود، اینقدر اسلام برای انسان ارزش قائل است که می‌گوید اگر جنين و نطفه انعقاد يافته را از بین ببرید قاتل هستید، اگر مادر آن نطفه را از بین ببرد از دیه‌ی او ارث نمی‌برد و ديگر احکام. خود همین حکم یکی از مظاهر رعایت کرامت انسانی است.

متأسفانه امروز ارتباط نامشروع در غرب بسیار فراوان است، در روایات وقتی از پیشوایان دين ما سؤال می‌شود چرا زنا حرام است؟ مي‌فرمايند یکی از علل مهم آن این است که نسل بشر از حیث نسب آسيب مي‌بيند.

مسلماً بچه‌ای که از راه نامشروع به وجود می‌آید، پدر و اقوامش معلوم نیستند! اين حرمت کشف از این می‌کند که اسلام چقدر برای نسب و هویّت یک انسان اهميت قائل است.

اينکه امروز اکثر فقهای بزرگ ما با تلقیح مصنوعی که نطفه‌ی مردی را که شوهر زن نیست بخواهند در رحم زن قرار بدهند، مخالفت می‌کنند دلیل عمده‌اش همین است که نسب بچه‌ای که متولد می‌شود مجهول می‌ماند! من اگر بخواهم راجع به توجه اسلام به کرامت انسان نمونه‌هایی را ارائه بدهم احکام فراوان است. نمی‌دانم تا چه حد از این موضوع اطلاع دارید، محققین بزرگ ما معتقدند که با آمدن اسلام دستورات شرایع گذشته نسخ نشده است.

البته زمان نبوت انبیاء گذشته تمام شده، اما دستورات ديني آنها به قوت خودش باقی است، یعنی اگر یک چیزی در شریعت حقيقي حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السلام حرام بوده، الآن هم حرام است مگر مواردي که در اسلام حکمش تغيير يافته باشد. لذا قرآن می‌فرماید ربا حرام است همانطوری که در کتب قبل آنرا حرام کرده‌ايم و این مطلب خیلی مهمی است.

این نمونه را نيز عرض کنم در جريان جنگ خیبر، قبل از فتح خيبر یهودی‌ها در قلعه‌ی خیبر بودند چوپانی از یهودی‌ها گوسفندهای آنان را براي چرا به بیرون قلعه و صحرا برده بود، آن چوپان وقتی با مسلمانان برخورد نمود و از اسلام اطلاع يافت مسلمان شد و به پیامبر عرض کرد این گوسفندها مال یهودیاني است که در خیبر هستند شما این گله را تصاحب کنيد تا مسلمین استفاده کنند، پیامبر(ص) فرمودند نه، این گله امانتی است که به تو سپرده‌اند.

درست است که تو مسلمان شده‌ای ولی این مال تو نیست، باید این امانت را تحویل صاحبانش بدهی. ببینید چقدر احترام مال یک انسان، خواه مسلمان باشد يا یهودی يا مسیحی در دین ما مهم است که در بهبوهه‌ي جنگ که شرایط خاص بر آن حاکم است پیامبر ما چنین اجازه‌ای را ندادند.

یکی از امور مربوط به کرامت انسان دین او است، در کنار مال، جان، عرض و آبرو، دین انسان هم مهم است. در فقه شيعه قاعده‌ای هست به نام حرمت اهانت به محترمات و مقدسات، یعنی یک انسان مسلمان حق ندارد به مقدسات پیروان سایر ادیان اهانت کند، حتی قرآن مي‌فرمايد به افراد بت‌پرست سبّ و اهانت نکنید، این مسئله‌ی بسیار مهمی است.

در دین ما کسی حق ندارد به تورات و انجیل واقعی و مقدسات اديان الهي اهانت کند، همانطور که مساجد نزد ما احترام دارند معابد سایر ادیان مثل کلیسا و مراکزی که در آن خدا عبادت می‌شود احترام دارد، به هيچ وجه تخریب یک کلیسا جایز نیست، باید احترام مقدسات محفوظ بماند و این موضوع حرمت اهانت به مقدسات، يک قاعده در فقه ما است.

مجموعاً می‌توانم بگویم هر آنچه در بين عقلاء به عنوان حق الناس مطرح است بايد رعايت شود. یعنی اگر عقلا بدون حب و بغض‌ها، بدون جهات غیر عقلایی، صرفاً از منظر عقل حقّی را برای انسان قائل شوند، اسلام هم قائل به آن خواهد بود. نظير بحث حق التألیف که امروز یک موضوع بین المللی است و در فقه ما هم مطرح و مورد قبول واقع شده است. اين هم یک جهتی از کرامت انسانی است.

یک روایت بسیار مفصل از امام سجاد علیه السلام که امروز هم اتفاقاً مصادف با ولادت امام سجاد(علیه‌‌السلام) است در رساله حقوق آن حضرت بيان شده است. من فکر نکنم از این عمیق‌تر و دقیق‌تر کسی بتواند راجع به حقوق متصوره انسان بحث کند. اولاً حق تمام اعضا و جوارح انسان در آن بيان شده حق چشم، دست، گوش و ... سپس حقوق ساير افراد مثل حق معلم، حق مرد، حق زن، حق اولاد، حق رعیت، حتی حق حیواناتی که انسان با آن سر و کار دارد، در آن بیان شده که من در ذهنم هست که چند سال قبل رساله حقوق امام سجاد عليه السلام به‌عنوان یک منشور بین المللی ثبت شده است.

من به بعضی از نمونه‌هایش اشاره می‌کنم و از حق زوجه و زن شروع می‌کنم که ببینید اسلام و فقه شیعه چقدر برای زن و همسر انسان ارزش قائل است، می‌فرماید «فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ فَتُكْرِمَهَا»، بدان خدا زن را وسیله‌ی اُنس و آرامش مرد قرار داده پس او نعمتی از جانب خدا است. باید او را اکرام کنید یعنی اسلام می‌گوید این زن به عنوان یک دوست برای تو نیست آن طوری که امروز در غرب مطرح می‌کنند، بلکه فوق این است. زن نعمتی برای توست و تو باید قدر این نعمت را بدانی و حق او را اداء کني.

بخشي از جامعه انساني افراد فقير هستند. فقه و دين ما براي فقراء حقوقي را بر عهده‌ي افراد ثروتمند قرار داده است که کيفيت آن مفصل است ولي صورت کلي‌اش اين است که خداوند به ثروتمندان مي‌فرمايد: «إِذَا رُزِقْتَ فَأَوْسِع‏» اگر به ثروت رسيدي و روزي‌ات زياد شد کمک‌رساني تو هم به جامعه بيشتر شود.

همچنين اين تعبير هم آمده «مَنْ زَادَهُ اللهُ كَرَامَةً فَحَقِيقٌ بِهِ أَنْ يَزِيدَ النَّاسَ إِكْرَاما» مي‌فرمايند: اگر خدا به کسي کرامت و مقامي داد او هم به همين اعتبار بايد مردم را بيشتر اکرام کند و گرامي بدارد. اين عبارت بسيار پرمعنايي است و يکي از اصول کرامت انسانی در جامعه است.

اسلام و فقه ما می‌گوید اگر فقیری از شما چیزی درخواست کرد او را رد نکن، در روایتی امام باقر علیه السلام می‌فرماید: يکي از تعاليم خدا به موسی علیه السلام این است که: «يَا مُوسَى أَكْرِمِ السَّائِلَ بِبَذْلٍ يَسِيرٍ أَوْ بِرَدٍّ جَمِيل‏»، اگر نيازمندي از تو چيزي طلب کرد او را گرامي بدار و حاجتش را برآور ولو به يک مقدار کم والاّ با روي خوش و برخورد خوب او را رد کن، اين از دستورات عالي دين ما در برخورد و معاشرت با نيازمندان است.

آخرین حرف را در این جمله از پیامبر اکرم(ص) خلاصه می‌کنم و تقاضا می‌کنم که روی آن دقت کنید که موضع دین اسلام و فقه شیعه این است «الْخَلْقُ عِيَالُ اللهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ الله» همه‌ی بشر عیال خدای تبارک و تعالی است یعنی اسلام میگوید فقط زن و بچه و خانواده عیال تو نیست، عیال کسی است که انسان باید به فکر نيازهاي او باشد و مخارجش را تأمین کند. اسلام به انسان می‌گوید تمام بشر عیال خداست و بهترین و محبوب‌ترین کس نزد خداوند انساني است که نفعش به عیال خدا برسد، این یک ضابطه‌ی کلی در فقه ما براي توجه هرچه بيشتر به انسان و تکريم اوست.

مطالب فراوان است می‌خواهم خسته نشوید تا بنده هم از مطالب شما استفاده کنم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

پرسش و پاسخ

س) همانطور که در جلسه با يکي از بزرگان حوزه مطرح شد متأسفانه دیدگاه‌های شیعه خیلی شناخته شده نیست و فقط دیدگاه اهل سنت مطرح می‌شود، خواستم بپرسم از نظر شیعه چه چیزی از ادیان قبلی ابراهیمی نسخ شده است؟

ج) نکته‌ی درستی است و یکی از ناراحتی‌ما این است که هنوز فقه شیعه برای بشریت روشن نشده، نه تنها برای بشریت حتی اهل‌سنت هم خیلی از فقه شیعه اطلاع ندارند چه برسد به سایر اديان. همانطور که گفتم بیش از 90 درصد احکام شرایع سابق باقی مانده است. البته در اسلام احکام جديد که در اديان گذشته نبوده بسیار گسترده است. همين‌طور در کیفیت عبادات مثلا این شکل از نماز ما مسلمان‌ها و مکتب اهل‌بیت در ادیان گذشته به این نحو نبوده است.

در بعضی از موارد طهارت و نجاست هم اختلافاتی وجود دارد، ولی مسلماً چیزی نيست که در ادیان گذشته حرام بوده و در دین ما حلال شده باشد! ربا، شراب، زنا، دزدی، اینها که حرام بوده در دین ما هم به همان قوت و بلکه محکم‌تر تحریم شده، لازم است یک جمع‌آوری مدوّن برای این کار انجام شود إن شاء الله.

س) شما گفتید هر چیزی که عقلا به عنوان حق انسان، بر آن توافق کنند فقه شیعه هم قبول می‌کند؟
ج) بله در صورتي که عقلا با تکيه بر عقل بدون دخالت جهات ديگر مثل غرائز نفساني، شهوات، قدرت‌طلبي و نژاد‌پرستي و منفعت‌طلبي بر آن توافق کنند.

ما نسبت به اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر یک اشکالات عقلائی داریم، اشکال ما اين است برخي از موادی که در اين اعلاميه مطرح شده به ملاک عقلایی نیست، بالاخره خود عقلا و عقل یک ملاکی دارند. مثلاً شما وقتی به عقل و بناء عقلا مراجعه کنید می‌گوید انسان (زن و مرد) باید ازدواج کند تا نسل بشر باقی بماند، از اعلامیه جهانی با سوء تعبير از عنوان آزادي استفاده می‌شود که همجنس‌گرایی اشکالی ندارد، این با ملاک عقلی و عقلایی سازگاری ندارد، ما در همین مرکز فقهي اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر را نقد علمی کردیم که إن شاء الله آنرا به زبان انگلیسی ترجمه و در اختیار قرار می‌دهیم.

چون  نسبت به اعلامیه حقوق بشر امروز خیلی‌ از کشورها، دولت‌ها، مردم به آن توجه دارند اولاً خواهشم این است که خود روحانیون مسیحی و سایر ادیان یک بحث علمی و عالمانه راجع به این اعلامیه داشته باشند.

نکته دوم این است که یکی از اشکالات اساسي اعلامیه‌ی حقوق بشر که مرتبط با بحث ما هم می‌شود این است که یک تعریف دقیق از کرامت برای انسان ارائه نداده‌ است. بايد روشن شود این کرامت انسانی را خود انسان یا خالق انسان می‌تواند معین کند چون هر کدام باشد مسیر تغییر پیدا می‌کند.

س) این نکته‌ای که شما گفتید اگر کسی چیزی ندارد که به فقیر کمک کند حداقل یک لبخند به او بزند، در کتاب مقدس ما هم که از آن پیروی می‌کنیم آمده است کسی که مسئول تدارکات صومعه است اگر یک راهبی آمد چیزی خواست و نداشت لااقل حرف خوب با او بزند و اين سخن خوب مهمتر از آن چيزي است که به او می‌دهد، اين شباهت براي من خیلی جالب بود.

ج) مهم‌تر از آن این است که ما معتقدیم همه‌ی ائمه دين ما به تمام کتب آسمانی مسلط بودند، امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمود من حاضرم با اهل‌تورات بر طبق تورات و با اهل انجیل بر طبق انجیل حرف بزنم، این هم یکی از مزایای مذهب ما است که و ائمه‌ی ما بر تمام کتب آسمانی مسلط بودند.

س) شما راجع به مسئله‌ی مجازات اعدام، سنگسار، دار زدن چه نظري دارید؟

ج) در فقه ما بحثی هست به نام قصاص، این حکم در کتب آسمانی دیگر هم بوده لذا خداوند در قرآن می‌فرماید ما قبلاً هم در کتب آسمانی دیگر گفته‌ايم «وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ اْلأَنْفَ بِاْلأَنْفِ وَ اْلأُذُنَ بِاْلأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ». پس این حکم اختصاص به اسلام ندارد، همچنين در همه‌ی کتب آسمانی، چه تورات و چه مسیحیت حکم اعدام وجود دارد و الآن هم جزء قوانین‌شان هست که هر کسی از دین‌شان خارج ‌شود به عنوان مرتد محسوب گرديده و چنین مجازات مي‌شود.
پس اولاً حکم قصاص در همه‌ی ادیان آسمانی بوده، از نظر عقلایی هم اگر کسی جان دیگری را به ناحق گرفت و او را از حیاتی که حق او بود محروم کرد آیا عقل ما و عقلا نمی‌گویند به همین اندازه او هم باید مجازات شده و از حیات محروم شود. ولی با وجود اینکه اسلام این حق عقلائی را تأیید کرده باز افراد را توصیه به عفو و گذشت می‌کند، و راههايي هم براي تبديل قصاص به ديه و مجازات مالی قرار داده است.

قرآن می‌فرماید «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي اْلأَلْبابِ»، قصاص فقط یک مسئله‌ی شخصی و تشفّی خانواده‌ی مقتول نیست، بلکه قصاص موجب حیات جامعه‌ی بشری است. من فکر می‌کنم اینکه در قرن اخیر قدرتهای بزرگ دنبال برداشتن مجازات اعدام هستند برای اين است که دایره‌ی جنایت خودشان بیشتر شود. شما ببینید در بوسنی هرزگوین چه مقدار انسان بی‌گناه به دست چقدر نفر کشته و قتل عام شدند اما در دادگاه‌های بین المللی ندیدیم که اینها را به اعدام محکوم کنند، آیا عقل نمي‌گويد کسی که به ناحق هزاران انسان را از حق حیات محروم کرده، باید به عنوان یک نطفه‌ی فساد در جامعه از بین برود؟ آيا صحيح است بگذاریم او بماند و به کشتارش ادامه بدهد؟!

امروز نيز این گروه داعش که در دنیا به اسم اسلام جنایت می‌کند، در حاليکه نه شیعه و نه سنی اینها را مسلمان نمی‌دانند و اساساً این گونه جنایت‌ها با روح اسلام سازگاری ندارد. ما معتقدیم که قدرتمندان دنیا و سازمان‌های امنیتی بین المللی براي بدنام کردن و از بين بردن اسلام این گروه را به وجود آورده‌اند. البته اين هشدار را به شما بدهم که این قدرتمندان به دنبال حذف تمام ادیان آسمانی در کره زمین هستند، بنابراین شما به‌عنوان بزرگان ادیان باید هم خودتان بیدار باشید و هم مسیحیت و جامعه‌ی بشری را از این خطر آگاه کنید.

در زمان حکومت حضرت علی بن ابیطالب(علیه السلام) عده‌اي مهاجم النگو از دست يک زن يهودي به زور بيرون آوردند حضرت فرمودند سزاوار است حاکم اسلامي از اين ظلمي که به اين زن شد بميرد.
ببينيد شيعه چقدر نسبت به رعايت حقوق افراد حتي غير مسلمانان اهتمام دارد.

س) در صحنه‌ی بین المللی درباره‌ی دفاع از شیعیانی که در خارج ايران هستند... مثلاً ایران به عنوان يک کشور شیعه چقدر احساس می‌کند که بايد طبق فقه شيعه از آنها دفاع کند؟

ج) ما در فقه این قانون را داریم که هر انسانی باید نسبت به دیگر انسان‌ها کمک کند، خصوصاً اگر آن انسان از او فريادرسي کند و کمک بخواهد، فرقی نمی‌کند آن انسان گرفتار شیعه باشد یا غیر شیعه، این دستور دين ماست. در يک حديث پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايند «خَيْرُ النَّاسِ مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النَّاس‏» بهترین مردم کسی است که دیگران از او استفاده کنند و نفع ببرند، اسلام و فقه شیعه می‌گوید انسان نبايد فقط نفع خود يا هم‌وطن خود را در نظر بگیرد بلکه بايد نفع بشريت را در نظر بگیرد. نفع هر انسان را در هرجا و در هر نقطه‌ای که باشد.

البته فقه ما نسبت به روابط بين الملل و قوانینی که حکومت‌ها با يکديگر دارند مي‌گويد باید تمام این قوانین رعایت بشود و از این قوانین هم نباید تخلف شود، بنابراین باید در هر موردی ببینیم تا چه اندازه‌ای می‌توانیم به انسان‌هاي ديگر اعم از شیعیان و غیر شیعیان و حتی اگر مسیحی و يهودي‌ هم باشند، نفع برسانیم آنگاه در حد توان ملزم هستیم که به آنها کمک کنيم.

نکته‌ی دیگر این است که ما در فقه شیعه برای عقل و عقلا جایگاه بسیار رفیعی را قائل هستيم و اصلاً در دین ما اطاعت خدا منهای عقل امکانپذیر نیست، علم منهای تعقّل اثری ندارد و بي‌فایده است.

عقل جايگاه ويژه‌اي دارد منتها با آن جزئیاتی که در کتابهای تحقیقی مطرح می‌شود. قرآن می‌فرماید: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا اْلأَلْبابِ»، می‌فرماید عالم و جاهل مساوي نيستند و اين صاحبان عقل هستند که مي‌توانند فرق بين عالم و غير عالم را تشخیص بدهد. اسلام دائماً مردم را به تعقل و تفکر دعوت کرده و قرآن و روایات ما آکنده از این مفاهیم و دستورها است.

س) من در رُم هستم و می‌شنوم که این پاپ و پاپ قبلی راجع به آزادی در انتخاب دین حرف می‌زنند و اينکه هر کسی آزاد است دین خودش را انتخاب کند، دیدگاه سنی‌ها را شنیده‌ام، دیدگاه شیعه‌ها در اين مورد چيست؟

ج) ما هم در قرآن کریم یک قانونی داریم که مي‌گويد: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ»، این یکی از قوانین قرآنی ماست که دین را با زور و اکراه نمی شود به بشر تحمیل کرد، «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» قرآن می‌فرماید خوبی‌ها و بدی‌ها برای بشر بیان شده است و او را از نعمت عقل هم برخوردار کرده‌ايم.

نتیجه‌ی قهری این است که با این عقل سراغ خوبی‌ها می‌رود، یعنی بشر بدون شناخت خوبی‌ها و بدی‌ها نمی‌تواند اختیار کند. اگر منظور از آزادی دین این باشد که یک انسان بدون فهم ملاک‌هاي خوب و بد بدون استفاده از عقل همینطور روی هوای نفس و میل نفسانی‌اش دینی را اختیار کند این انتخاب اصلاً نه عقلی است و نه شرعی.

پس اسلام موافق آزادی در دین است منتهی آزادی‌ای که بر مبناي عقل و آگاهی باشد.

س) یک مشکل ما در آلمان اين است مسلمان‌هایی که به عنوان پناهنده آمده‌اند، گاهی کارهایی می‌کنند به اسم شریعت و می‌گویند ما می‌خواهیم شریعت را اجرا کنیم ولی با قانون جور درنمی‌آید، مثلاً یک دختر مسلمان رابطه نامشروع برقرار کرده پدر و مادرش می‌گویند ما باید او را بکشیم چون حرمت ما را از بین برده، ولی قانون آلمان اجازه نمی‌دهد که او را بکشند، نظر شما چيست؟

ج) اگر دختر شوهر نداشته باشد نه شیعه و نه سنی، هیچ قانونی حکم به کشتن او نمی‌دهد! در اسلام چون برای خانواده ارزش بسيار قائل است حق خانواده را قرار داده که این هم جزء کرامت انسانی است بنابراين بین زنی که شوهر دارد و این عمل نامشروع را انجام می‌دهد و دختر مجرد فرق گذارده است.

افزون بر اين در فقه ما یک قاعده‌ای به نام قاعده الزام هست که این قاعده تعیین کننده‌ی نحوه‌ی زندگی یک انسان مسلمان در نکاح، معاملات و همه امورش با سایر ادیان است.

در فقه ما خرید و فروش شراب حرام است و اگر مسلماني شراب خريد و فروش کند معامله‌اش باطل است و مالک پولش نمي‌شود لذا ما نمی‌توانیم اگر خانه‌ای به او فروختیم آن پول را از او بگیریم، حالا اگر با یک مسیحی معامله کند که براساس اعتقاد باطلش دينش اجازه خرید و فروش شراب را به او مي‌دهد طبق قاعده الزام اين معامله صحيح است و اگر خانه را به او بفروشيم و آن پول را از او بگيريم اسلام می‌گوید مانعی ندارد. این قاعده از قاعده‌های فقه سیاسی ماست که مثال‌هاي بسیار دارد، خود من هم یک کتاب در این زمینه نوشته‌ام که به انگلیسی ترجمه نشده.

بنابراين به یک مسلمانی که در کشور خارجی زندگی می‌کند این قاعده می‌گوید احکام و قوانین سایر ادیان که پیروانشان بر طبق دین خودشان انجام می‌دهند برای شما احترام دارد، یعنی يک مسلمان نمي‌تواند بگوید چون در اسلام چنین حکمی نیست پس من هم ارزشی برای احکام شما قائل نیستم.

در اسلام ربا حرام است، البته خدا در قرآن مي‌فرمايد: ما در ادیان گذشته هم ربا را حرام کردیم ولو دین موجودی که امروز در غرب به آن عمل می‌شود ربا را درست بداند، حال اسلام و فقه شیعه می‌گوید به دليل حکم حرمت ربا این مسلمان از مسلمان دیگر حق گرفتنِ ربا ندارد، اما طبق قاعده الزام از یک مسیحی که معتقد است در دین او ربا حلال است می‌تواند ربا بگیرد.

س) در بحث رابطه بین ادیان، مثلاً اسلام می‌گوید قرآن بهترین پیام است، مسیحی‌ها می‌گویند بهترین ما هستیم، یهودی‌ها هم می‌گویند ما مردم برگزيده هستیم، این موضوع که هر کسی دین خودش را بهتر می‌داند در گفتگوی دینی چه تأثیری دارد و ديدگاه شیعه در این مسئله چيست؟

ج) این سؤال را قرآن پاسخ داده و می‌فرماید در سایر کتب آسمانی تحریف به وجود آمده و به همین جهت در آن اختلاف هست و مطالبش با هم سازگاری ندارد ولی در این قرآن یک آیه پیدا نمی‌کنید که با آيه ديگر اختلاف داشته باشد، بنابراین طبق بيان قرآن که می‌گوید «أفلا تعقلون»، «أفلا یتدبرون»، اگر کسی با تعقل و تفکر اين کتب آسماني را مطالعه کند به راحتی می‌فهمد که قرآن قابل مقایسه با سایر کتب آسمانی موجود و حتی کتب واقعی آنها نیست.

شما براي تشخيص باید ملاک و میزان داشته باشید اسلام ملاک را عقل قرار داده است. شما با ملاک عقل به ميدان آمده و دستورات قرآن را با دستورات تورات و انجيل بسنجيد آن‌گاه مشاهده خواهيد کرد بين قرآن و ديگر کتب چقدر تفاوت وجود دارد. آيا جامعيتي که قرآن دارد با آنچه که در آن کتاب‌ها هست قابل مقايسه است؟ عقل مي‌گويد جامعيت و ضوابط دقيق امنيت، سعادت و تکامل بشر در قرآن و روايات شيعه بيان شده است.

نکته مهم این است که ادیان توحیدی داراي مشترکاتی هستند مثل:
1) عبادت خدا، اينکه پرستش ما بايد مختص به خدا باشد یعنی هیچ قانونی غیر از قانون خدا نبايد بر بشر حاکم باشد. این یکی از محورهاي مشترک است.
2) اعتقاد به قیامت، و اينکه بعد از این عالم، عالم دیگری وجود دارد که باید پاسخگو باشیم.
3) ظلم نکردن، حرمت ظلم در همه‌ی ادیان بشری وجود دارد و اين موارد برخي از محورها و مشترکاتی است که ما باید در این گفتگوهاي بين اديان بیان کنیم.

پيشنهاد بنده اين است که در اين جلسات مقایسه‌ای بین فقه شیعه و فقه مسیحیت انجام شود و با يافتن ‌مشترکات روي آن گفتگو کنیم که راه گفتگوی بین ادیان همین است.

نکته‌ای در فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب ما حضرت آیت الله خامنه‌ای(دام ظله) بود که من هم اینجا تأکید می‌کنم جاهلیتی که امروز در قدرتهای دنیا وجود دارد به مراتب بيشتر از جاهلیت 1400 سال پیش است و شاخصه‌اش این است که امروز اين قدرت‌ها دنبال نفی تمام ادیان آسمانی هستند.
من این را در حضور شما بزرگان ادیان خيلي روشن مي‌گويم که امروز قدرتهای دنیا به دنبال نفی تمام ادیان آسمانی و توحیدی هستند و اگر علمای ادیان بیدار نباشند اینها به مقاصد شوم خود نزدیک می‌شوند.

حوزه‌ی علمیه قم و علمای اسلام آمادگی برگزاری گفتگو در همه زمینه‌ها را دارد و از آن استقبال می‌کند و این را هم بسیار ضروری می‌داند تا بتوانيم جوامع دینی دنیا را حفظ کنیم ان شاء الله.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تصاويري از اين ديدار

برچسب ها :

سران کاتوليک واتيکان رئيس بنديکت‌‌هاي جهان