بیانات آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در دیدار با مسئولین حوزه هنری سازمان تبليغات اسلامي95/1/23
۳۱ فروردین ۱۳۹۵
۲۰:۳۵
۱,۵۰۹
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ریشه اصلی تخریب قبور ائمه بقیع، عدم فهم صحیح از دین است
-
بحمدلله امروز آیه شریفه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» و «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» و وعده صادقی كه رهبری معظم دادند با رمز یا رسول الله(ص) فعلیت و تحقق پیدا كرد
-
از یک استاندار انتظار این است که مراقبت کند اجناس به اندازه کافی در استان باشد و قیمتش معقول باشد
-
اجازه صرف ثلث سهم امام(ع) جهت کمک به مردم غزه توسط آیت الله فاضل لنکرانی
-
هر قطره از خون این شهیدان مسئولیت ما را هزار برابر میکند
-
امروز خباثت اسرائیل برای همه مردم دنیا روشن شده است
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
شهادت امام هادی(علیهالسلام) را به حضار محترم، همه اهل هنر و به همه مسلمین و شیعیان تسلیت عرض میکنم. امیدواریم که جامعهی ما از برکات ائمهی معصومین(علیهم السلام) هر چه بیشتر بهرهمند شود.
هفتهی هنر را گرامي ميداريم که يادمان شهید اهل قلم مرحوم آوینی است. امیدواریم که در جامعه ما هنر در همهی ابعاد به نحو صحیح و مؤثر حقیقت و جايگاه خود را پیدا کرده و تحقق پیدا کند. خداوند درجات شهدای ما مخصوصاً این شهید بزرگوار را متعالی کند ان شاء الله.
یکی از برکات انقلاب اسلامی هویدا شدن ابعاد دین است یعنی قبل از انقلاب یک روزنه و گوشهای از دين در اختیار مردم و مسلمین و شیعیان قرار داشت. با تحقق این انقلاب بزرگ و این هنری که امام رضوان الله تعالی علیه به خرج داد و مردم ایران هم هنرنمایی کردند واقعاً ابعاد دين در جامعهی ما شکوفا شد.
مردم به برکت انقلاب به بسياري از حقایق، ارزشها، معارف و حقیقتها آگاهی پیدا کردند، مفاهیم ارزشی بزرگ، مثل مقابلهی با ظلم و استکبار به برکت انقلاب ما تجلّی پیدا کرد، ایستادن در مقابل ظالمین تا حدّي که انسان جان خودش را در این راه بدهد خود یک عنوان مقدس است، دفاع از حقیقیترین حقیقتها. همچنين مفهوم بسیار بزرگ و مقدس و مهم یاری کردن خدا و دین او و متقابلاً نصرت و ياري پروردگار «إن تنصر الله ینصرکم»، باز یک بُعد دیگری بود که تجلی پیدا کرد. همينطور دفاع از فقرا، مستضعفان و اقشار بسیار ضعیف.
تازه هر یک از این عناوین هم مدخلی است برای صدها عنوان علمی، ارزشی و عملی دیگر که واقعاً باید همهی اینها مورد بحث قرار بگیرد. یکی از تاثيرات مهم انقلاب حیات بخشيدن به هنر بود.
آن هنر مُرده را که در اختیار ظالمین و فاسدين قرار گرفته بود، حیات واقعی داد، ما امروز کمکم بعضی از آثارش را در قالب فیلم، شعر، تئاتر و ساير موارد ميبينيم. من معتقدم اگر صدها کتاب در مورد زندگی انبیاء نوشته شود تأثیرگذاریاش به اندازهی فيلم حضرت يوسف عليه السلام نيست که مرحوم آقای سلحشور درست کرد. این مطلبی نیست که امروز حوزه علمیه قبول نداشته باشد، بحمدالله حوزه ما به خوبي به تأثیرگذاری و ارزش هنر و اینکه باید هنر در مسیر حقیقی خود قرار بگیرد واقف است.
اینجا دو بحث وجود دارد؛ یکی ارتباط هنر با مجموعهی دین، که من معتقدم امروز همانطور که دشمن با همین وسیله افکار و اخلاق جوانها و همهی شئون جامعه ما را هدف گرفته براي ما هم بهترین وسیله همین هنر هست، که بتوانيم اعتقادات مردم را قوی و اخلاق آنها و سياستهايمان را تصحیح کنیم، یک بحث این است که از هنر در مجموعهی دین، اعتقادات، اخلاق، چطور باید استفاده شود خوشبختانه قدمهایی برداشته شده، مسئولین هنری کشور، نظير همین حوزه هنری سازمان تبلیغات و بخشهای دیگر و حتي حوزه علمیه قدمهای مبارکی در این زمینه برمیدارند.
اما نسبت به بخش پژوهشهاي ديني مربوط به هنر که مستقیم در رابطه با مجموعهی ماست، ما بايد دیدگاه فقه را در مسئله هنر روشن کنیم. من در همایش فقه هنر گفتم ، هم هنرمندان متعهد ما به این بحث نیازمندند، که فقه چه پاسخی در مورد ریزترین مسائل هنری دارد، اصلاً آیا فقه اینجا ورود دارد یا خیر؟ زماني به یک دکتر جراح گفتم شما میدانید در خودِ اتاق عمل صدها سؤال وجود دارد که فقه باید جواب بدهد؟ و شما بدون پاسخ آن نمیتوانید حضور واقعي مبتني بر آگاهي از احکام فقهي پيدا کنيد ولو حضور ظاهری و مادی داشته باشید.
هنرمندان متعهد و دلسوز ما هم باید اطلاعات فقهی خودشان را قوی کنند، مرزهای میان حلال و حرام را به خوبی تشخیص بدهند. البته ادعا نمیکنم که آنها هم جزء گروههای مقدس جامعه باشند. ولي مرزها را بايد بشناسند.
چون در هنر آنچه که باید رعایت بشود اصل مرز بین حلال و حرام و مرز بین اصلاح و افساد است، همهی بحثهای فقهی هم منحصر به حلال و حرام نمیشود، گاهی اوقات یک فیلم در مسیر اصلاح فرهنگی جامعه قرار میگیرد، همانطور که گاهي يک فيلم در مسیر افساد فرهنگی جامعه قرار میگیرد، فقه در مورد مرزهای بین حلال و حرام، اصلاح و افساد و حق و باطل حرف دارد. یک هنرمند ميتواند با تبحری که دارد، با پشتکار و آگاهی و تسلطی که در کار خودش دارد یک مقوله باطل را حق جلوه بدهد! و بالعکس.
يک هنرمند باید باور کند برای اینکه به آن هنر واقعی دستيابد و هنرش را در جایگاه واقعی خود قرار دهد و آگاه به زواياي فقهي کارش باشد. مبادا ببیند گذشتهاش همه در لهو و لعب گذشته است. شما میدانید فیلم حضرت یوسف صد سال هم بگذرد واقعاً کهنه نخواهد شد! هنرمند نباید بگوید من در موارد اضطرار سراغ حوزه و فقه ميروم تا دین دستم را بگیرد، عرضم اینجا این است که باید باورش بشود برای اینکه هنر خود را در مسند صحیح بنشاند و زحماتش به نتیجهی روشن برسد نبايد از دین جدا باشد.
یکی از آثار هنر واقعی بقاء آن است. هنر اصيل اسلامي تا انسانها، تا اهل ذوق و اهل فهم وجود دارند باقی میماند لذا برای بقاء آن باید يک هنرمند اطلاعاتش را از دین در مقولههایی که مرتبط به کار اوست زياد کند.
پس این یک طرف قضیه است یعنی هنرمندان باید سراغ فقها و دین شناسان بروند و برنامهای در این زمینه داشته باشند، هنرمند نمیتواند جدای از کارشناس دینی باشد، نباید فقط در پایان فيلم اسم یک روحانی یا کارشناس دینی را برای اینکه خالی از عریضه نباشد بنويسند. هنرمند متعهد قبل از اینکه مردم بخواهند به فيلم او اطمینان پیدا کنند خودش بايد به یک سکون و اطمینان دینی برسد.
مثلاً در بخش طنز فقه حرف فراوان دارد. بنده از یکی از محققین حدود ده سال پیش تقاضا کردم راجع به طنز از دیدگاه فقه تحقيق کند و یکی دو سال است که نتيجه تحقیقش منتشر شده و شاید اولین تحقیق پيرامون طنز باشد. بخش عمدهای از فیلم های تلویزیونی ما طنز است و مردم هم به آن نیاز دارند، طنز بايد باشد، و این طنز در هر يک از مقولات سیاسی، اجتماعی، دینی، اخلاقی و... احکام مخصوص به خود دارد.
آن ظنزنويسي که میخواهد کلمات را کنار هم قرار بدهد و هدفی را هم دنبال میکند ممکن است دو سال برای يک برنامه زحمت بکشد، ولی اگر جدای از دین باشد به نظر من کارش هباءً منثوراً میشود.
پس این طرف قضیه مسلم است و تقاضا دارم که این باور را در میان هنرمندان ایجاد کنید، البته در بخش کمی از هنرمندان اين باور وجود دارد که خیلی نادر است، ولي غالب آنها مقولهی هنر را از دین جدا میدانند میگویند این یک راه است و آن راه دیگری است، باید به ایشان گفت اگر بعضی از حرفهها و مشاغل و کارها بتواند از دین جدا باشد اما هنر اسلامي نمیتواند جدا باشد.
از این طرف قضیه هم اگر حوزه به مباحث مربوط به هنر ورود پیدا کند، بسیاری از معارفی که در لا به لای کتابها در کتابخانهها مانده به صحنه میآید. آن وقت ببینید چه خواهد شد و چه تأثیراتی را در جامعه خواهد گذاشت. اگر سؤالهای هنرمندان در محضر فقها و محیطهای فقهی طرح شود خود فقه هم توسعه پیدا میکند. توسعه علم از همین راههاست و ممکن است صدها سوال را بتوانیم پاسخ بدهیم که خود یک مجموعه علمی بسیار موسع خواهد شد.
بحمدالله این باور هم در حوزه تا یک حدّ خوبی به وجود آمده که باید نسبت به موضع دین و فقه در مورد هنر تحقیق بشود و سؤالات فقهی جواب داده شود. ما آمادگی داریم این ارتباط بین مراکز هنری کشور و مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برقرار گردد.
در اين مرکز یک گروه پژوهشي به نام فقه هنر و فقه رسانه تشکيل دادهايم. خودم هم چند سخنراني در صدا و سيما و مراکز ديگر در مورد فقه رسانه و فقه هنر داشتهام. تقویت این گروهها و غنی شدنشان به همین ارتباطات است و ما آمادگی همکاری را داريم. ان شاء الله همه اینها به قصد خدمت به اسلام و قرآن و ائمه معصومین(صلوات الله علیهم أجمعین) باشد و اينکه به بشر که مهمترین هنر خداست خدمت کنیم.