پاسخ آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته) به سؤالاتي پيرامون مسائل نذر

۲۷ خرداد ۱۳۹۴

۱۴:۱۱

۲,۰۳۴

خلاصه خبر :
با توجه به اين که نذر ايقاعي است که التزام استقلالي دارد، اگر کسي به جاي اينکه در ضمن عقد خارج لازم، کسي ديگري را وکيل بلا عزل خود کند يا حق عزل خود را ساقط کند، در ضمن نذر خارج ازعقد وکالت، او را وکيل بلاعزل خود کند يا حق عزل وکيل را از خود ساقط کند، چنين وکالت بلا عزلي معتبر است؟
آخرین رویداد ها

به نام خدا
خدمت حضرت ‌آيت الله محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته)
سلام عليکم
با احترام مستدعي است در صورت امکان نظر مبارکتان را به طور مدلّل در خصوص سؤالات ذيل مرقوم بفرمائيد.


س1. با توجه به اين که نذر ايقاعي است که التزام استقلالي دارد، اگر کسي به جاي اينکه در ضمن عقد خارج لازم، کسي ديگري را وکيل بلا عزل خود کند يا حق عزل خود را ساقط کند، در ضمن نذر خارج ازعقد وکالت، او را وکيل بلاعزل خود کند يا حق عزل وکيل را از خود ساقط کند، چنين وکالت بلا عزلي معتبر است؟

ج1.  پاسخ اين سؤال مبتني بردو امر است:
الف: پذيرفتن جريان و نفوذ شرط در ايقاعات.
ب: پذيرش شرط نتيجه.
اما امراول: بين فقهاء اختلاف است و نمي‌‌توان اجماعي بر عدم صحت شرط در ايقاع را تحصيل نمود و بر فرض ثبوت آن، اين اجماع، معلوم نيست که تعبدي باشد. آري برخي علت عدم جريان را اين دانسته‌‌اند که مفهوم شرط بين دو طرف يعني يکي ايجاب و ديگري قبول بايد باشد و اين فقط درعقود متصور است.
اين دليل نيز واضح البطلان است زيرا حقيقت شرط، قائم بين شخصين است(مشروط له و مشروط عليه) نه متقوم به ايجاب و قبول و فرق بين اينها واضح است.
برخي به عنوان دليل سوم برعدم جريان، به انصراف تمسک نموده‌‌اند که در پاسخ مي‌‌گوئيم در اينکه شرط در برخي از ايقاعات مانند عتق جريان دارد و روايات هم برآن دلالت دارد ترديدي نيست، لذا وجهي براي انصراف نيز وجود ندارد. در کلمات امام خميني(قدس سره) دليل چهارمي نيز آمده است که درمحل خود بايد مورد توجه و مناقشه قرار گيرد.
خلاصه آنکه لازم است شرط درضمن يک التزامي محقق شود و اين در ايقاع هم صدق مي‌‌کند.
بنابراين اصل ايقاع، قابليت اشتراط به شرط را دارد و مجرد ايقاع بودن دليل بر عدم امکان شرط نيست. آري در شرط فعل لازم است مشروطٌ عليه آن را بپذيرد و با پذيرش آن لازم است برطبق شرط عمل نمايد، اما در شرط نتيجه چنين امري اعتبار ندارد.
اما امر دوم: اگر در نذر به نحو شرط نتيجه، وکالت بلا عزلي را شرط نمايد، اين شرط صحيح است و نياز به قبول ندارد و فقط مبتني است بر اينکه شرط نتيجه را مشمول ادله صحت شروط بدانيم، که ظاهر همين است.
بنابراين چنين شرطي در نذر صحيح است و وکالت هم به مجرد همين نذر با تحقق متعلق آن، تحقق پيدا مي‌‌کند و ديگر نياز به سبب مستقلي ندارد. آري، چون وکالت از عقود جايزه است و جواز از احکام اين عقد است، عنوان بلاعزل اثري ندارد، مگر اينکه شرط نمايد از حق عزل خود استفاده نمايد.

س2. آيا نذر را مي‌توان به عنوان نازل منزله عقد ديگر مثل هبه، صلح بلا عوض و غيره بکار برد؟
در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا در اين صورت مقررات ويژه آن عقد يا مقررات عمومي مثل خيارات حسب مورد جاري خواهد شد؟

ج2. خير ايقاع نمي‌‌تواند نازل منزله عقد قرار گيرد و يا بالعکس، آري درميان عقود ممکن است برخي از عقود به منزله ديگر و يا نتيجه عقد ديگري را داشته باشد و يا حتي برخي از عقود، فائده ايقاع را داشته باشد، اما به اين معنا نيست که نازل منزله او قرار گيرد، مثلا اگر عقد مکاتبه، فائده عتق داشته باشد به اين معنا نيست که ايقاع شود. يا اگر صلح، فائده اجاره داشته باشد، به اين معنا نيست که آثار عقد اجاره بر‌آن مترتب شود.

س3. اگر نذر به صورت نذر تمليکي باشد، آيا به صرف نذر، تمليک محقق مي‌‌گردد يا اينکه در اين فرض، نذر در حکم ايجاب است و به قبول منذورٌ له نياز است؟ در اين فرض اگر نذر به صورت نذر نتيجه باشد حکم مسأله چيست؟ به اين معنا که نذر کرده باشد فلان مال متعلق به فلان شخص باشد.

ج3. چنانچه به صورت شرط فعل باشد محتاج به قبول است، اما اگر به نحو شرط نتيجه باشد، ديگر متوقف بر قبول نيست.

س4. در تحقق نذر مالي، آيا قبول منذورٌ له جزو ارکان نذر است يا براي انعقاد نذر نياز به قبول منذورٌ له نمي‌باشد؟

ج4. چنانچه به صورت شرط فعل باشد محتاج به قبول است، اما اگر به نحو شرط نتيجه باشد، ديگر متوقف بر قبول نيست.

س5. در نذر مالي؛ چه به صورت نذر فعل و چه به صورت نذر نتيجه(بر فرض صحت) آيا به قبض دادن مال  مورد نذر شرط تماميت يا شرط صحت يا شرط لزوم يا شرط خروج مال از ملکيت ناذر است؟ يا هيچ يک از موارد مذکور نيست؟ به عبارت ديگر مال، چه زماني از ملکيت ناذر خارج مي‌‌شود؟

ج5. در نذر نتيجه؛ چنانچه مطلق باشد، به مجرد صيغه نذر، مال از ملک ناذر، خارج و چنانچه مشروط باشد با تحقق شرط، خارج مي‌‌شود. اما در نذر فعل؛ بايد ناذر به نذر خود عمل نمايد و همان زمان که عمل مي‌‌کند مال از ملک او خارج مي‌‌شود.

پاسخ آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته) به سؤالاتي پيرامون مسائل نذر

س6. در نذر مالي، فوت ناذر يا منذورٌ له قبل از به قبض دادن مال مورد نذر چه اثري دارد؟ اگر نذر به صورت نذر نتيجه بوده است چطور؟ مثل اينکه نذر کرده فلان کتاب مال فلان شخص باشد.

ج6. فوت ناذر يا منذورٌ له، تأثيري در لزوم وفاي به نذر ندارد. اگر ناذر فوت کند، بايد از اصل مال او پرداخت شود و مورد نذر مانند ساير ديون مالي او است و اگر منذور له فوت نمايد، به ورثه او داده مي‌‌شود. در اين بحث فرقي بين نذر فعل يا نتيجه نيست.

س7. آيا نفعي که از تعهد به نفع منذورٌ له ايجاد مي‌‌گردد قابل توارث است؟

ج7. هر حقي که مربوط به منذورٌ ‌له است، قابل توارث است.

س8. در نذر مالي آيا بعد از انعقاد نذر، لزوم نذر محقق مي‌‌باشد و قابل رجوع نمي‌‌باشد؟ يا بعد از اجراي آن قابل رجوع نمي‌‌باشد؟ بطور مثال در وصيت تمليکي، وصيت، قبل از قبض موصي‌به از طرف موصي‌له، جايز است و با تسليم موصي‌به، لازم مي‌‌شود، حال آيا در نذر نيز قبل از تسليم، مال  مورد نذر قابل رجوع است يا بعد از تسليم و اجراي نذر، لازم مي‌‌شود و قابل رجوع نيست؟

ج8. با تحقق نذر، لزوم وفاء به آن محقق است و لو قبل از تسليم مال متعلق نذر.

س9. آيا نذر براي منذورٌ له حق ديني ايجاد مي‌‌کند؟

ج9. آري، با صيغه نذر براي منذورٌ له حق ايجاد مي‌‌شود.

س10. آيا معاطات در نذر کفايت مي‌‌کند؟

ج10. در اينکه معاطات در ايقاعات جريان دارد يا خير، به صورت مفصل در مباحث خارج کتاب البيع بحث نموده‌‌ايم. به سايت قسمت دروس مراجعه شود.

س11. آيا در نذر مي‌‌توان ضمن نذر، تعهد غيرنذري به نفع شخص ثالث نيز به عمل آورد و يا اينکه تحقق امري را در خارج به صورت نتيجه نذرکرد؟

ج11. آري.

س12. آيا نذر به شرط عوض يا انجام دادن عملي از طرف منذورٌ له صحيح است؟

ج12. چنانچه مقصود اين است که خود نذر معلق باشد، برانجام عملي از طرف منذورله اين باطل است، اما اگر نذر انجام شود و متعلق آن موقوف برعملي از طرف منذورٌ له باشد اشکالي ندارد.

س13. آيا در نذر بر غير حصور يا مصالح عامه، قبول حاکم شرط است؟

ج13. خير، بلکه همين مقدار که متعلق نذر رجحان داشه باشد کفايت مي‌کند.

س14. آيا نذر بر معدوم صحيح است؟

ج14. چنانچه در زمان نذر معدوم است، اما در زمان وفاء به آن موجود  صحيح است و اشکالي ندارد اما اگر در زمان وفاء، موجود نباشد، باطل است.

س15. آيا ناذر در نذر مي‌تواند براي خود حق رجوع قرار دهد؟

ج15. جواز و لزوم از آثار عقود است، اما ايقاعات هميشه در حکم لزوم اند و در آن جواز رجوع معنا ندارد.

س16. فرق نذر با صلح بلاعوض يا هبه يا وقف يا حبس مطلق چيست؟

ج16. صلح و هبه از عقودند، بخلاف نذر که ايقاع است، اما وقف، خروج از ملک است، که هيچ ارتباطي با نذر ندارد. اگر چه ممکن است در برخي موارد از حيث نتيجه مشترک شوند.

س17. فرق نذر با تعهد به نفع ثالث چيست؟

ج17. در نذر، ذمه‌‌ي ناذر نسبت به خداوند مشغول مي‌‌شود(لله علي)، اما در تعهد نسبت به ثالث، ذمه انسان نسبت به شخص ثالث مشغول مي‌شود.

س18. در حقوق شرع مقدس اسلام، تعهد مجاني يک طرفه تا چه حد و به چه نحوي الزام آور است؟

ج18. مشهور معتقد به عدم وجود و فاء در تعهّدات ابتدائيه‌‌اند.

محمدجواد فاضل لنکراني
موفق باشيد
17 /3/ 94

برچسب ها :