برگزاري مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه(س) و هفتمین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) در استان البرز

۲۸ فروردین ۱۳۹۳

۱۳:۲۶

۳,۸۵۴

خلاصه خبر :
مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و نیز هفتمین سالگرد ارتحال مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) صبح پنجشنبه 93/1/28 با حضور ائمه جمعه و جماعات، اساتید حوزه علمیه، علما و روحانیون استان البرز در مهدیه کرج برگزار گردید
آخرین رویداد ها

مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) و نیز هفتمین سالگرد ارتحال مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قدس سره الشریف) صبح پنجشنبه 93/1/28 با حضور ائمه جمعه و جماعات اساتید حوزه علمیه علما و روحانیون استان البرز در مهدیه کرج برگزار گردید.

در این مراسم با شکوه که با تلاوت کلام الله مجید و مدیحه سرایی آغاز گردید؛ نخست حجت الاسلام والمسلمین کریمی امام جمعه موقت و رئیس دفتر آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره) در کرج ضمن خیر مقدم به حضار و تبریک میلاد حضرت صدیقه طاهره(سلام الله عليها) یاد و خاطره آن مرجع فقید را گرامی داشتند.

برگزاري مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه(س) و هفتمین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) در استان البرز

سپس آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) بياناتي ايراد فرمودند که متن سخنان ايشان در ادامه مي‌‌آيد:


سخنراني حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنکراني(دامت برکاته)
در جشن ميلاد حضرت زهرا(سلام الله عليها)ـ کرج 28 / 1 / 1393

بسم الله الرّحمن الرّحیم

قال الله تبارک و تعالي: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً»؛

توفيق بزرگي براي اين حقير هست که در اين ايامي که مصادف با ولادت با سعادت صديقه کبري فاطمه زهرا(سلام الله عليها) و همچنين ولادت با سعادت رهبر بزرگ انقلاب امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) هست خدمت شما سروران، فضلا و بزرگان حوزه علميه استان البرز مي‌رسم.

همچنين اين ايام مصادف است با هفتمين سالگرد ارتحال والد ما(رضوان الله تعالي عليه). اميدوارم که اين ايام که منسوب به صديقه کبري(س) هست، همه‌ي فقهاي گذشته‌ي ما، که از دار دنيا رفته‌اند با آن حضرت محشور باشند و ما و شما حوزه‌ها که مانده‌ايم مشمول عنايات خاص حضرت زهرا(س) باشيم.

آيه‌اي را که قرائت کردم به نظر من يکي از کليدي‌ترين آيات قرآن کريم است که مسلمان‌ها روي بي‌توجهي به اين آيه و تفسير ناصحيح آن، روي دور بودن از حقيقت اين آيه گرفتار مشکلات فراوان در طول تاريخ شده‌اند و اگر بعد از رسول خدا جامعه مسلمين همين آيه را محور قرار داده بود، همان طوري که خداي تبارک و تعالي اراده کرده، همانطور که رسول خدا بيان کرده و همان طوري که از خود آيه فهميده مي‌شود. امروز اين اختلافات و اين تفرق‌ها و تشتت‌ها نبود، اين آيه شريفه مي‌فرمايد اي کساني که ايمان آورده‌ايد فقط زير بار اطاعت خدا و رسول خدا و اطاعت اولي الامر برويد. اطاعت سه گروه واجب است: خدا، رسول و اولوالامر.

خدا و رسولش که براي همه روشن است، آنچه که در آن اختلاف ايجاد کرده‌اند اين اولوالامر است، برخي گفتند اولوالامر فرماندهان لشگرند، برخي گفتند رؤساي قبايل‌اند. اما دو نظر مهم وجود دارد، يکي نظر اماميه است که پيروان اهل‌بيت‌اند مي‌گويند اولوالامر معصومين(عليهم السلام) هستند و نظر دوم را بزرگاني از اهل‌سنت مثل فخر رازي و مفسران و صاحب‌نظران مي‌گويند که مراد اهل حل و عقد‌ند.

اما عجيب اين است که خود فخر رازي و ديگران از اهل‌سنت تصريح کردند اولوالامر در آيه را هر طور و بر هر کسي تطبيق کنيم حتماً بايد معصوم باشد، براي اينکه خدا به نحو مطلق مي‌گويد، اطاعت کنيد مرا مطلقا. رسول را مطلقا، در هر چه که فرمود. و بعد  اولوالامر را اضافه مي‌فرمايند، يعني اولولامر را هم بايد به صورت مطلق اطاعت کرد، انسان نبايد چون و چرا در اطاعت اولولامر داشته باشد، اين تقريباً مورد اتفاق است و عرض کردم مثل فخر رازي مي‌گويد هيچ شکي نيست چون اطاعت از اولوالامر در کنار اطاعت خدا و رسول قرار داده شده پس بايد حتماً معصوم باشند، آن وقت مي‌گويد معصوم چه کساني هستند؟ آنها که قلب‌شان منوّر به نور ولايت ائمه معصومين نيست آخر الامر گفته‌اند آنها نخبگان جامعه هستند، کساني که گره‌هاي جامعه به دستشان باز مي‌شود، تدبير جامعه در اختيارشان است، به اصطلاح اهل حلّ و عقد هستند، روشنفکران، آگاهان، ورزيدگان در سياست اينها همه داخل در اين عنوان قرار مي‌گيرند.

ولي با سؤال بسيار مهمي مواجه‌اند و نمي‌توانند جواب آنرا بدهند سؤال اين است مگر در طول تاريخ از صدر اسلام به بعد در زمان بني اميه و بني العباس و ديگران آنها که در ظاهر روي کار آمدند، و چه فسادها و انحراف‌ها که بر جامعه‌ي مسلمين به بار نياوردند و چه تحريف‌ها که بر کتاب خدا وارد نکردند، اينها توسط همين اهل حلّ و عقد واقع نشد؟ آيا خداي تبارک و تعالي اطاعت اهل حلّ و عقد را واجب مي‌کند ولو موجب کتاب خدا و تغيير سنّت قطعيه‌ي رسول خدا شوند؟ اينکه معقول نيست.

روشن است که اين اهل حل و عقد يک گروه خاصي‌اند و آن امامان معصوم عليهم السلام هستند، اين سؤال امروز در شبکه‌هاي وهابيت به وفور وجود دارد، مي‌گويند شيعه چون نمي‌تواند براي امامت از قرآن استدلال کند سراغ روايات، حديث غدير، حديث ثقلين، حديث منزلت، مي‌رود در حالي که اينها جاهل‌اند به ادله‌اي که خود قرآن بر اصل امامت دارد، آياتي که دلالت روشن بر امامت دارد حتّي بدون نياز به يک روايت که بخواهيم به آن ضميمه کنيم، يکي از آيات همين آيه است، ما از آنها سؤال مي‌کنيم که اين اصل بزرگ اطاعت از اولوالامر که خدا مي‌فرمايد شما به چه ملاکي اهل حل و عقد قرار داده‌ايد؟ مگر امروز همين اهل حل و عقد در کشورهاي عربي نيستند که اين خونزيري‌ها را در سوريه و بحرين و جاهاي مختلف دنيا به وجود مي‌آورند؟ مگر امروز اهل حل و عقد در ميان بعضي از اين سران کشورهاي اسلامي نيست که اين سياست‌هاي غير صحيح را در پيش گرفته‌اند و گروهي به نام تکفيري‌ها خلق کرده‌اند.

تکفيري‌هايي که امروز در دنيا تولّد پيدا کردند ريشه‌اش برمي‌گردد به اين مسئله‌ي بسيار مهم و حياتي اسلام که آمدند امامت را انکار کردند، مدعي اهل حل و عقد شدند، بعد هم با صراحت مي‌گويند اهل حل و عقد در هر زماني اگر مصلحت ديدند ولو يک حکم قطعي اسلام را بخواهند انکار کنند و کنار بگذارند مانعي ندارد، مثل اين جهاد نکاحي که آبروي اسلام را بردند!

مي‌بينيد چه افتضاحاتي امروز عربستان و پيروان اينها در قضاياي سوريه به وجود آوردند و چه آلودگي‌ها و چه لکه‌هاي ننگي را بر دامان اسلام وارد کردند؟ ريشه اينها برمي‌گردد به اينکه ما چيزي به نام امامت نداريم، و متولّي دين در هر زماني اهل حل و عقد آن زمان هستند، در حاليکه خداي تبارک و تعالي متولّي دين را خودش و ائمه طاهرين(عليهم السلام) قرار داده اطاعت اينها به نحو مطلق واجب است.

امروز نظام ما برگرفته از همين اصل قرآني است، ما در عنوان اولوالامر ولي فقيه را داخل نمي‌دانيم کما اينکه خود امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) در همان اوايل انقلاب به مجلس نامه نوشتند و فرمودند اولوالامر عنواني است که مخصوص ائمه معصومين(عليهم السلام) است ولي همين ائمه معصومين که اطاعتشان به حکم اين آيه واجب است فرمودند در زمان غيبت سکّان نظام اسلامي بايد به دست فقيه عادل باشد و اطاعت از آن فقيه عادل اطاعت از ماست.

اين فقه سياسي و نظريه ولايت فقيه که امام مطرح کردند يک ريشه اساسي قرآني دارد، ما اطاعت از فقيه را ولو داخل آن عنوان نمي‌دانيم ولي به همان ملاک و به تبعيت از فرمايش همان اولوالامر مي‌گوئيم بايد از ولي فقيه اطاعت کرد. شما ببينيد سي و چند سال از عمر اين نظام گذشته، مشکلات کم و بيش بوده، داخلي و خارجي، تهديدها، ولي اساس اين نظام روي روش و خط صحيح اسلام پيش مي‌رود اما آنهايي که خودشان را به دروغ اولوالامر و اهل حلّ و عقد مي‌دانند امروز آمدند جهاد نکاح درست کردند، ببينيد زن‌هاي خودشان را که اجازه نمي‌دادند پشت ماشين بنشينند، اجازه نمي‌دادند گوشه چشم‌شان را نامحرم ببيند، مي‌گويند برويد در مرزها با مجاهدين ارتباط داشته باشيد و بعضي‌هايشان با يک وضع بسيار بدي برگشتند و افتخار هم مي‌کنند که جهاد نکاح است. اين مسئله تکفيري که امروز به وجود آمده ريشه‌اش در آن انحرافي است که مسلمين پيدا کردند و مسئله امامت را درست نتوانستند بفهمند.

برگزاري مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه(س) و هفتمین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(قده) در استان البرز

آيات سوره مائده را ببينيد  «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»؛ معناي امامت این است که انسان فقط زير بار ولايت خدا ‌رود چون معتقديم آنچه که رسول خدا و امام بيان مي‌کند به همان ملاک است که خدا فرموده، گاهي اوقات بعضي از سني‌ها مي‌گويند چطور مي‌شود خدا اطاعت يک انساني که مثل خود ماست در همه‌ي موارد واجب بداند؟ جوابش این است که خداوند متعال آن ملاکي که براي اوامر اوست در اختيار اين انسان هم قرار داده، معصوم ملاک ديگري براي امر و نهي‌اش ندارد، در فرمانش هوا و هوس دخالت ندارد، هوا و هوس براي غير معصوم است.

خدا مي‌فرمايد اگر کسي زير بار يهود و نصاري برود و آنها را ولي خودش قرار دهد از جمله آنها مي شود و از دايره مسلمين خارج مي‌گردد! امروز ببينيد، باز اينها که ادعاي اسلامي بودن دارند، ادعاي پيرو قرآن بودن دارند، همه زير يوغ ابرقدرتها هستند، پس از اين  فإنه منهم، چکار مي‌کنند؟ قرآن مي‌فرمايد اگر زير بار اين آيات رفتيد و ولايت ائمه معصومين که همان ولايت خدا و رسول است را پذيرفتيد تحت عنوان حزب الله قرار مي‌گيريد. امّا آنها تحت عنوان تکفيري‌ها در مي‌آيند، تحت عنوان يهودي‌ها در مي‌آيند، تحت عنوان شيطان در مي‌آيند! کسي نمي‌تواند بگويد من که گناه مي‌کنم تحت ولايت شيطان نيستم، امکان ندارد اينها با هم ملازمه دارد.

اين اصل اينقدر مهم است که دختر پيغمبر اکرم فاطمه زهرا(سلام الله عليها) اين چنين براي نگه داشتن اصل مهم امامت فداکاري مي‌کند.

روايتي در کتاب شريف کافي در مولد فاطمه زهرا سلام الله عليها هست که روايت بسيار خوبي است، اين تعبير را تا قبل از مراجعه به اين روايت نديده بودم! امام باقر(ع) مي‌فرمايد «لما ولدت فاطمه أوحي الله إلي ملکٍ» عظمت فاطمه زهرا را ببينيد که چه موجودي شهيد اين راه امامت شد؟ «فأنطق به لسان محمد(ص) فسمّاها فاطمه»، خدا به ملکي الهام کرد که بر لسان رسول من نام اين دختر را فاطمه قرار بده، «ثمّ قال» (يعني خود خدا فرموده) ظاهر روايت این است که فاعل قالَ خداست، «فإني فطمتک بالعلم». استحضار داريد فرزندي را که از شير مي‌گيرند فطيم مي‌گويند، خدا مي‌فرمايد «فطمتک بالعلم» يعني من کام وجود تو را با علم قرار دادم، چه تعبير بلندي است! بعد امام باقر(ع) مي‌فرمايد: والله و قد فطمه الله بالعلم و عن الطمث في الميثاق»، بخدا سوگند خدا اين کار را در ميثاق انجام داده نه در خلقت ظاهري فاطمه زهرا(سلام الله عليها).

اين فاطمه‌اي که همه وجودش علم است، «فطمتک بالعلم» يعني تو تجسم علم هستي، اين حضرت فهميد که چه چيز در خطر است، فهميد که آن اصلي که مي‌تواند اسلام را نگه دارد، در حال انحراف است! معاد چيزي نبود که اسلام بخواهد با او منحرف شود، نبوت هم چيزي نبود! اما اين اصلي که براي بقاء اسلام هست در مخاطره قرار گرفته که اصل «امامت» است.

من معتقدم امروز وظيفه‌ي اوليه همه‌ي مسلمان‌ها مخصوصاً علما این است که اين حقيقت امامت را درست بفهميم، واقعش بدون هيچ تعارفي ولو محبّيم ولو علاقمنديم ولو شيعه هستيم ولي واقعاً نمي‌شود گفت امامت را درست فهميده‌ايم، اين دعا را هر روز بايد بخوانيم که «عرّفني حجّتک»، و با مصداق حجت خدا هم انسان بايد ارتباط داشته باشد، براي مشکلات جامعه، براي حلّ معضلات جامعه هيچ راهي غير از اين وجود ندارد، يکي از علماي بزرگ الازهر مصر به نام دکتر الهلالي چندي پيش در قم به ديدار ما آمد، عالم سنّي است، اما خيلي روشن و ارزنده، وقتي ديد نام مرکز فقهي ائمه اطهار(ع) است چقدر راجع به ائمه اطهار(ع) و حبّش نسبت به اهل‌بيت گفت و نوشت که ما لذت برديم.

من به او گفتم کليد حلّ اين تکفيري‌ها که امروز به دست بعضي از اين سران نادان کشورهاي اسلامي و در درون سازمان‌هاي امنيتي اسرائيل طراحي شده و به جان اسلام و مسلمين انداخته‌اند چيست؟ از من پرسيد شما مي‌گوئيد کليدش چيست؟ گفتم راه حل فقط رجوع به امامت و محور قرار دادن اهل‌بيت است، نيائيم از خودمان چيزي را به اسلام اضافه يا کم کنيم، نه آنچه آنها فرموده‌اند را بگوييم بر طبق آن مضاميني که در دعاها و زيارت هاي ما وجود دارد که سوار شدن بر کشتي اهل‌بيت موجب نجات است، در دعاها و روايات ما آمده، «من رکبها نجي و من تخلّف عنها غرق»، امروز براي حل قضيه‌ي تکفيري‌ها هيچ راهي جز پناه بردن به اهل‌بيت و محور قرار دادن اهل‌بيت در دنياي اسلام وجود ندارد، کما اينکه کشور ما در جنگ تحميلي و تمامي بحران‌هاي ايجاد شده در پناه همين ذوات مقدسه حفظ و اداره شده است.

نسبت به وجود عزيز فاطمه زهرا سلام الله عليها امام صادق فرمود «مکثت بعد رسول الله(ص) خمسةً و سبعين يوما»، اين روايت 75 روز که تقريباً اقواي اقوال است همين است. و «کان دخلها حزنٌ شديدٌ علي أبيها»، نسبت به غم از دست دادن پدر بزرگوارش حزن شديد داشت: «و کان يأتيها جبرائيل فيحسن أذائها علي أبيها و يطيّب نفسها» جبرائيل مي‌آمد به حضرت تسليت مي‌داد و ايشان را آرام مي‌کرد، «يخبرها عن أبيها» به حضرت عرض مي‌کرد پدر شما در چه مکاني در عالم برزخ هست، و چه قضايايي در امت پدر تو اتفاق خواهد افتاد «و کان علي عليه السلام يکتب ذلک»، اميرالمؤمنين(ع) هم اين مطالب را مي‌نوشت، اميرالمؤمنين حوادث پشت درب واقع شدن را مي‌دانست، حوادث سقط محسن را مي‌دانست، حوادث تورم و مجروح شدن بازوي فاطمه زهرا را مي‌دانست اما مأمور به صبر بود.

من از حضور شما روحانيت بزرگوار و معظم، ائمه جماعات و ائمه جمعه استان البرز که منّت گذاشتيد و براي عرض ادب به ساحت مقدس فاطمه زهرا و ياد ولادت امام خميني(رضوان الله عليه) و تجليل از يک فقيهي که عمر خودش را براي نشر آثار فاطمه زهرا و اهل‌بيت گذاشت تشريف آورديد و ما را مفتخر به حضور خود کرديد و از استاد بزرگوار حوزه حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي کريمي که والد ما وقتي ايشان براي تصدي مسئوليت‌ها، از قم بيرون آمدند فرمودند يکي از اشخاصي که اگر در قم مي‌ماند از بزرگان طراز اول مي‌شد جناب آقاي کريمي است، از ايشان و دوستاني که در دفتر حضور دارند و به مردم متدين و مؤمنين خدمتگزاري مي‌کنند تشکر مي‌کنم.

خدايا اعمال همه‌ي ما را مشمول رضايت خودت قرار بده.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


تصاويري از اين مراسم

برچسب ها :